میگذرم همچون تو که گاه با آخرین رمقت میدوی و نمیگذاری زندگی برایم تلخی یا شیرینیش را جاودانه به نمایش این صحنه ی 18ساله ام بگذارد.

میگذرم همچون توکه گاه گاه می ایستی.منتظر یک گم شده میگردی که کمی خسته شده است تا درون دلت بگذارم و باز به راهت ادامه دهی .

میگذرم ای عقربه های ساعت های جهان

میگذرم.

من 

هم اکنون 

در این جاده ی بی پایان 

دوان دوان 

همچون شما ای عقربه های ساعت های جهان 

میگذرم .

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها